بی مقدمه ،سلام خدا...
دمت گرم که هوامو داری!ممنونتم بابت هر نفسی که می کشم!ممنونتم بابت فرصتی که برا بخشیده شدن دارم...
وقتی چشامو باز میکنم می گم خدایا شکرت!شکرت که مراقبمونی...
اما...یعنی پشت هر نفسه من گرمای دوباره ای هم هست ؟
پشت هر نگاهه من وجود دوباره ای هم هست ؟
باز هم احساسی هست؟باوری هست؟عشقی هست؟بودنی هست؟
شاید این نفس آخریش باشه!آخرین گرمای لانه ی وجودم باشه!
شاید این دیدن آخریش باشه!آخرین احساسه وجودم باشه!
فقط یه چیز ازت میخوام..قبل از اینکه آدم نشدم ،نفسمو ازم نگیر...
فقط این خدایا...کمک کن آدم باشم !و آدم بمیرم !
آخرین ساعاته ماه قشنگته! ولی من هنوز کاری نکردم !!!
واهمه دارم از اینکه ماه خوشگلت به تهش برسه و من هم چنان غافل بمونم
ماهی که هر لحظش برکت بود!هر لحظش زندگی بود!عبادت بود!...
من از تو می خوام ، می خوام که ببخشی ...!
خانوادمو،دوستامو،عزیزانمو،همه و همرو ببخشی...
آخر سرم منو ببخشی...شاید دیگران واسطه باشن تا منم بخشیده شم !!!
خدای من...ماه عسلت داره تموم میشه!
و من هم چنان با کوله باری از گناه ،توی کیسه های مخملی رو به درگاهت ایستادم و ازت گدایی میکنم!
خوش به حاله اونایی که صاف شدن !
خدای من،چنان کن که قلبم پر بشه از احسانه تو ...از بخشش تو...از معرفت تو ...
اومدم که توی چشمه ی رحمتت بخشیده شم؛دست خالیم نمیرم!حالا که ماه خوشگلت داره تو آخرین ثانیه هاش سپری میشه،خداجونم بی بهونه ببخشمون !
قبل از اینکه دیر بشه،ازت می خوام که تمام بند بند وجودمو ببخشی...
چشامو ببخش،اگه چیزیو دیدن که نباید...گوشامو ببخش،اگه حرفیو شنیدن که نباید...زبونمو ببخش،اگه کلامی روش نشسته که نباید...دستامو ببخش،اگه دست به کاری زدن که نباید ...پاهامو ببخش،اگه جایی پا گذاشتن که نباید...و قلبمو ببخش ...ببخش اگه بد کرده ...اگه بی رحمی کرده...اگه بی خیالی کرده...
ببخش اگه چشام باید می دیده و ندیده!ببخش اگه گوشام باید می شنیده و نشنیده!ببخش اگه زبونم باید حرف می زده و نزده!ببخش اگه دستام باید کاری می کرده و نکرده!ببخش اگه پاهام باید جایی می رفته و نرفته!ببخش اگه کوتاهی کردن...
خدایا...منو ببخش!اومدم برا بخشیده شدن...هممون اومدیم!حالا فرصتمون تموم شده.. ضیافتت هم کم کم داره تموم میشه...اصلا نمیدونیم ساله بعد هستیم که فرصت بخشیده شدن داشته باشیم یا نه ...خدایا،هرکاری تونستیم کردیم که حالمون خوب بشه ؛شایدم خیلیامون ،برا خودمون ،کم گذاشتیم !اما تو که مهربونی ...توکه ما رو دوست داری...ببخشمون!
وقتی چشامو باز میکنم می گم خدایا شکرت!شکرت که مراقبمونی...
اما...یعنی پشت هر نفسه من گرمای دوباره ای هم هست ؟
پشت هر نگاهه من وجود دوباره ای هم هست ؟
باز هم احساسی هست؟باوری هست؟عشقی هست؟بودنی هست؟
شاید این نفس آخریش باشه!آخرین گرمای لانه ی وجودم باشه!
شاید این دیدن آخریش باشه!آخرین احساسه وجودم باشه!
فقط یه چیز ازت میخوام..قبل از اینکه آدم نشدم ،نفسمو ازم نگیر...
فقط این خدایا...کمک کن آدم باشم !و آدم بمیرم !
آخرین ساعاته ماه قشنگته! ولی من هنوز کاری نکردم !!!
واهمه دارم از اینکه ماه خوشگلت به تهش برسه و من هم چنان غافل بمونم
ماهی که هر لحظش برکت بود!هر لحظش زندگی بود!عبادت بود!...
من از تو می خوام ، می خوام که ببخشی ...!
خانوادمو،دوستامو،عزیزانمو،همه و همرو ببخشی...
آخر سرم منو ببخشی...شاید دیگران واسطه باشن تا منم بخشیده شم !!!
خدای من...ماه عسلت داره تموم میشه!
و من هم چنان با کوله باری از گناه ،توی کیسه های مخملی رو به درگاهت ایستادم و ازت گدایی میکنم!
خوش به حاله اونایی که صاف شدن !
خدای من،چنان کن که قلبم پر بشه از احسانه تو ...از بخشش تو...از معرفت تو ...
اومدم که توی چشمه ی رحمتت بخشیده شم؛دست خالیم نمیرم!حالا که ماه خوشگلت داره تو آخرین ثانیه هاش سپری میشه،خداجونم بی بهونه ببخشمون !
قبل از اینکه دیر بشه،ازت می خوام که تمام بند بند وجودمو ببخشی...
چشامو ببخش،اگه چیزیو دیدن که نباید...گوشامو ببخش،اگه حرفیو شنیدن که نباید...زبونمو ببخش،اگه کلامی روش نشسته که نباید...دستامو ببخش،اگه دست به کاری زدن که نباید ...پاهامو ببخش،اگه جایی پا گذاشتن که نباید...و قلبمو ببخش ...ببخش اگه بد کرده ...اگه بی رحمی کرده...اگه بی خیالی کرده...
ببخش اگه چشام باید می دیده و ندیده!ببخش اگه گوشام باید می شنیده و نشنیده!ببخش اگه زبونم باید حرف می زده و نزده!ببخش اگه دستام باید کاری می کرده و نکرده!ببخش اگه پاهام باید جایی می رفته و نرفته!ببخش اگه کوتاهی کردن...
خدایا...منو ببخش!اومدم برا بخشیده شدن...هممون اومدیم!حالا فرصتمون تموم شده.. ضیافتت هم کم کم داره تموم میشه...اصلا نمیدونیم ساله بعد هستیم که فرصت بخشیده شدن داشته باشیم یا نه ...خدایا،هرکاری تونستیم کردیم که حالمون خوب بشه ؛شایدم خیلیامون ،برا خودمون ،کم گذاشتیم !اما تو که مهربونی ...توکه ما رو دوست داری...ببخشمون!
الوداع یا علی یا عظیم...
الوداع یا غفور یا رحیم...
الوداع ای سفره ی پیغمبری...
الوداع ای گریه های حیدری...
بار الها...
راه عشق و عاشقی راسد نکن ...
اندر این خانه گدا را رد مکن ...
الوداع یا غفور یا رحیم...
الوداع ای سفره ی پیغمبری...
الوداع ای گریه های حیدری...
بار الها...
راه عشق و عاشقی راسد نکن ...
اندر این خانه گدا را رد مکن ...
در انتظار رمضانی دیگر(به شرط حیات) !پیشاپیش عید بندگی مبارک ...
صمیمانه از همکار عزیزمون سارا موسوی بابت فرستادن این متن زیبا تشکر میکنیم.عید بر همتون میارک باشه.امروز منتظر پست ها و عیدی های من باشید