اصلا مگر چند برنامه تلویزیونی داریم که به واسطه تعداد و دامنه مخاطبانش و هویت و شناسنامه رسانه ای که پیدا کرده به یک برند تبدیل شود. وقتی می گوییم برند یعنی ماهیت و کارکرد آن برای همگان روشن است و توقع مشتری و دراینجا مخاطب که مصرف کننده این کالای فرهنگی/ رسانه ای است از خدمات این برنامه روشن است.
بقیه متن در ادامه مطلب...
مثلا کسی از شرکت همراه اول انتظار ندارد که برایش فیلم سینمایی پخش کند مهم این است که کیفیت خدمات ارتباطی آن خوب باشد و ارتقاء پیدا کند.
حالا حکم ماه عسل هم همین است. ماه عسل برنامه ای ترکیبی/ مناسبتی ویژه ماه مبارک رمضان است که رویکرد و نگاهش به زندگی و آدم ها به مهمانان و قهرمان های واقعی جامعه و اینکه قرار است درباره چه مسائلی سخن بگوید و پیام و غایت آن چیست.
ماه عسل برنامه تازه به وران رسیده ای هم نیست که کسی آن را نشناسد. عقبه و سابقه این برنامه برهمگان مشخص است و اصلا به واسطه همین سابقه بوده که توانسته در دل مخاطبان جا باز کرده و هوادار و طرفدار پیدا کند. پس نقد از این برنامه نمی تواند نقدی ماهوی باشد که اساسا محبوبیت برنامه از این ماهیت برآمده است. آنهایی که پای این برنامه می نشینند و اشک میریزند اعتراضی به این وضعیت ندارند و حتما حالشان خوب می شود که بازهم مشتاقانه آن را دنبال می کنند.
کسانی که تحمل رنج و درد دیگران را ندارند می توانند تماشای این برنامه را انتخاب نکنند. انتخاب حق مخاطبان است. دیدن یا ندیدن، مساله این است! البته این به معنای مسدود بودن مسیر انتقاد نیست. انتخاب و انتقاد دو حق مسلم هر مخاطب تلویزیونی است اما نقد می تواند به راهکارها و ساختار اجرایی برنامه ناظر باشد نه ماهیت آن. ماهیتی که ذات برنامه را صورت بندی کرده و موجب جلب رضایت مخاطب شده است. ماه عسل دقیقا به خاطر همین سبک و سیاق ماهوی خود است که به ماه عسل تبدیل شده وگرنه می توان براساس پیشنهاداتی که برخی ارائه می کنند برنامه دیگری ساخت و چقدرهم خوب.
واقعیت این است که ماه عسل به واسطه ماه مهربانی و رحمت الهی تلاش می کند تا نگاه همدلانه و فرهنگ دستگیری و نوع دوستی را که این روزها کمرنگ شده احیا و زنده کند. برای همدلی و حل مشکلات یکدیگر ابتدا باید واقعیت های زندگی که گاه تلخ و گزنده است بیان شود. تا صورت مساله روشن نشود که نمی توان به حل مساله اهتمام ورزید. ماه عسل این جسارت را داشته که به واقعیت زندگی مردم نفوذ کند و درد و رنج ها، سختی ها و دشواری های زندگی را به تصویر بکشد. بر خلاف گمان برخی این افراد آدم های بدبخت و بیچاره ای نیستند کسانی هستند که ازبدبختی، خوشبختی ساختند، ازشکست به موفقیت رسیدند، ناامید نشدند تلاش کردند.ماه عسل نشان داده که بن بست های زندگی، قهرمان پرورند! شاید طعم این عسل کمی تلخ باشد اما مقوی است، آدمی را در مقابل سختی ها و مشکلات مقاوم می کند.. ممکن است اشک بر چشمها بنشاند اما نور امید را در دلها زنده می کند. اشک هایی که همه از درد نیست گاه اشک شوقی است که آدمی پس از غلبه بر غول درون و بیرون می ریزد، اشک پیروزی!
واقعیت این است که ماه عسل، قند تمام نیست. گاهی عسل هم از شیرینی زیاد، شکرک می زند باید مراقبش بود، نیاز به محافظت و نگهداری دارد. ماه عسل برنامه ای است که از دل ناکامی ها چگونه به کامیابی رسیدن را نشان می دهد. گاه می توان از تلخ بودنش زبان به شکوه گشود اما گاه باید این تلخی را چشید و هضم کرد تا به شیرینی ها زندگی دست یافت.
یادمان نرود ماه عسل به ما آموخت چگونه مهربان تر باشیم، قدرزندگی و خودمان و همه نعمت هایی که خدا به ما داده را درک کنیم و شکرگزار باشیم. واقعا اگر کلاه خود را قاضی کنیم باید منصفانه به این پرسش پاسخ دهیم که یک برنامه مناسبتی باید چه کار کند تا روح و قلب مخاطب را با خود همراه کرده و حتی بلرزاند؟ چگونه یک برنامه تلویزونی می تواند یک قدم حتی یک قدم ما را به انسانی و اخلاقی زیستن نزدیک کند؟ اگر ماه عسل توانسته باشد همین یک قدم را بردارد برایش کافیست باقی بقایش باد